حقوقدانان شاهد

حقوقدانان شاهد

سلام به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم که از وبلاگ خوشتون بیاد.لطفا نظر بدید.
حقوقدانان شاهد

حقوقدانان شاهد

سلام به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم که از وبلاگ خوشتون بیاد.لطفا نظر بدید.

دکتر محمدجعفر جعفری لنگرودی

دکتر محمدجعفر جعفری لنگرودی

 

- متولد ۱۳۰۲ لنگرود

- فراگیرى علوم دینى و عربى و ادبیات عرب در حوزه هاى علمیه مشهد

- اخذ دکتراى حقوق از دانشکده حقوق دانشگاه تهران

- تجربه سال ها قضاوت در دادگسترى هاى ایران

- بیش از ۳۰ سال تدریس در دانشکده حقوق دانشگاه تهران

- اولین نویسنده دایرةالمعارف حقوقى ایران در ۵ جلد

- اولین نویسنده فرهنگ حقوقى در ایران

- رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسى

- اولین نویسنده ترمینولوژى حقوق در ایران

- برخى از آثار تألیفى وى عبارتند از: کامل المیزان، التقریب الى حاشیه التهذیب، اصول فلسفى حقوق در فلسفه حقوق، شخصیت معنوى حافظ، تأثیر اراده در حقوق مدنى، تاریخ حقوق ایران، مقدمه عمومى علم حقوق، رهن و صلح، وصیت، مکتب هاى حقوقى در حقوق اسلام، حقوق ثبت، حقوق اموال، دایرةالمعارف علوم اسلامى و...
تمام آنها که در عالم حقوق دستى بر آتش دارند و یا حقوق خوانده اند یا حقوق مى دانند و یا استاد حقوق هستند و یا وکیل مدافع و حتى قاضى مى دانند. محمدجعفر جعفرى لنگرودى کیست؟ و البته همگى او را به واسطه آثار نفیس و گرانبهایش مى شناسند. شاید لقب «دهخداى حقوق» دادن به محمدجعفر جعفرى لنگرودى پربیراه نباشد. چه جعفرى لنگرودى بیش از هر چیز دغدغه گردآورى فرهنگ حقوق و دانشنامه حقوقى را داشته است و به همین دلیل در آثار او مى توان کتاب هاى چند جلدى نظیر «دانشنامه حقوقى»، «ترمینولوژى حقوق»، «فرهنگ حقوق» و «دایرة المعارف حقوق تعهدات» را یافت که تلاش عظیم و درخورى براى گردآورى واژگان، اصطلاحات، تعاریف و قواعد و قوانین حقوقى است.
مرورى در این کتاب ها نشان دهنده عزم استوار و جزم ثابت نویسنده آنهاست. شاید برخى از این کتاب ها بیش از ۳۰ سال از عمر او را به خود اختصاص داده باشد و از همین روست که جد و جهد جعفرى لنگرودى آدمى را به حیرت وامى دارد که چطور این محقق صبور و استاد اندیشمند این همه سعه صدر و تحمل براى یافتن تمام زوایاى هر کدام از واژگان و اصطلاحات حقوقى به کار برده است.
محمدجعفر جعفرى لنگرودى متولد سال ۱۳۰۲ شمسى است و از نام خانوادگى اش مى توان حدس زد که او اهل لنگرود است. پدرش با آنکه روحانى بود به کار کسب و تجارت اشتغال داشت و ترجیح مى داد که از آن رهگذر، امرار معاش کند. خود لنگرودى درباره پدرش مى گوید: «خطى بسیار خوش داشت و گاه شعر مى سرود، اما این یکى را از ما پنهان مى داشت. از کسب و بازرگانى محدود معاش مى گذراند. علاقه او به ادبیات فارسى او را بر آن داشت تا یک روز خمسه نظامى را به دست گیرد و به سوداى آنکه سواد فارسى به من بیاموزد، مرا فرا خواند. در حالى که هنوز الفبا را نمى شناختم، گفت: بنشین و بخوان! گفتم: چگونه باید بخوانم؟ گفت: از روى این کتاب، من مى خوانم و تو هرچه را که مى گویم، بگو! آنگاه گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
فاتحه فکرت و ختم سخن
نام خداى هست در آن ختم کن
مبدع هر چشمه که جودیش هست
مخترع هر چه وجودیش هست
من گفتار او را چند بار تکرار کردم تا از بر شدم. به این ترتیب اندکى نگذشت که از روى خمسه حکیم نظامى گنجوى سواد فارسى را بدون آموختن الفبا از پدر یاد گرفتم و از حوصله مجنون عامرى (قهرمان داستان لیلى و مجنون) درس حوصله و بردبارى آموختم.
پدر لنگرودى او را خیلى زودتر از آنچه که مرسوم بود به فرهنگ و ادب واداشته بود. چنانکه زودتر از زود او را راهى دبستان و دبیرستان کرد و سپس به دانشسراى مقدماتى که در آن زمان به تازگى در رشت تأسیس شده بود، فرستاد. جعفرى پس از مدتى تحصیل در دانشسرا رهسپار مشهد مقدس شد و در آنجا به فراگیرى فرهنگ زبان عربى و ادبیات عرب پرداخت.
در این باره خودش مى گوید: با ورود به دانشسراى مقدماتى، مادر و پدر زود از این جهان دیده بربستند و من که به شرح حال دانشمندانى چون ابوعلى سینا و ابوریحان بیرونى و سعدى و حافظ و مولوى و دیگر بزرگان در کتابخانه پدرم انس گرفته بودم، پس از وفات پدرم به تماشاى مدرسه هایى رفتم که آن مردان بزرگ را پرورده بود. خاک طوس را مى دیدم که مردان علم و هنر و ادبا و نویسندگان خراسان بر آن، گام نهاده بودند. من آنها را با چشم خود مى دیدم.
او سپس ادامه مى دهد: «بدون اینکه به آینده معلوم بیندیشم ناگهان خود را در تلاش سهمگین علم و ادب دیدم. دیرى نگذشت که جوانان پرشور و پاکدل را گرداگرد خود مشاهده کردم. چراغ نفت سوز اتاق من دیرتر از هر چراغى خاموش مى شد. نیمه هاى شب بر مى خاستم و از خداوند براى پیشرفت علم، یارى مى جستم.»
جعفرى لنگرودى پس از دانش اندوزى وسیع در حوزه مشهد در سال ۱۳۳۱ شمسى به تهران رفت و با برخوردارى از فضل بسیار وارد دانشکده حقوق شد و به تحصیل در رشته حقوق قضایى پرداخت. بهتر است مرور این ایام از عمر او را با نثر شیواى خودش بخوانیم:
«سحرگاهان پیش از آنکه از خواب برخیزم شاگردانم در هواى یخبندان، زیر برف با یکدیگر زمزمه مى کردند و منتظر بودند که در اتاق باز شود و حلقه درس را تشکیل دهند، در اتاقى سرد با دلى گرم، بر فرش بوریا، در عرش صفا.
اما افسوس که آن همه صفا به هوا رفت و آن جمع جوانان، دچار تفرقه شدند و به سفرى دور و دراز بدرقه ام کردند. استاد سالخورده من مى دانست که چگونه رنج گران این سفر را باید بر دوش کشم. بى آنکه از او چیزى بخواهم چون مى دانست که بار سفر بسته ام و دیگر اورا نخواهم دید، «قوه قدسیه» را بر بساط سفر من نهاد و مرا به اجازه اى، افتخار داد (۱۳۳۰ ه-) تا آن رنج گران و بار سفر بر من آسان گرداند. خدایش غرق رحمت کند.»
و جعفرى لنگرودى از این پس بود که از روزن دانشکده حقوق دانشگاه تهران به افق دانش غرب، سر کشید و به قدر توانایى خود مشغول ترجمه کتب حقوقى فرانسه شد. چهره انسانى غرب در افق علوم، ملکوتى و قابل تحسین بود. اما او هرگز فکر نمى کرد که روزى رضا به قضا دهد و به خدمت قضا درآید. خودش مى گوید: یک سال از پذیرش این حرفه سرباز زدم لکن به ضرورت معاش و اندرز دوستان و ممانعت اهل حسد از ورود به دانشگاه تهران، به قبول آن ناگزیر شدم.»
جعفرى لنگرودى رشته حقوق را تا درجه اخذ دکترا در سال ۱۳۳۹ به پایان برد و رساله دکترایش با عنوان «تأثیر اراده در حقوق مدنى» در سال ۱۳۴۰ منتشر شد. از استادان و مربیان او مى توان به کسانى چون شیخ هاشم قزوینى که نزد او سطح و خارج را آموخته بود اشاره کرد. همچنین او ادبیات را نزد مرحوم ادیب نیشابورى (ادیب ثانى) به کمال آموخت. وى صرفنظر از استادى در ادبیات عرب و فارسى از ذوق و قریحه شاعرى نیز برخوردار است که میراث پدر عالم و فرزانه اش است و خود اشعارى نیز مى سراید.

221184.jpg
 

یکى از اتفاقات مهم زندگى جعفرى لنگرودى همان اجبار کردنش به قضاوت بود. اجبارى که برایش توفیق فراوانى همراه داشت. خودش مى گوید: «در کشاکش اصحاب دعوى و وکیل و تلاطم اوراق پرونده و دلیل، مشاهده شد که جاى کتاب هاى علمى درباره حقوق نظیر دانشنامه حقوق در میدان زندگى مردم سرزمین ما تهى است و مردان علم باختر، طى این طریق به چابکى و دلاورى و چیرگى کرده اند و حال آنکه ما اندر خم یک کوچه مانده ایم. بیشتر مردم ما به تکذیب دانش شرق و تعریف سطحى علوم غرب، سرگرم شده و از عمق هر دو بى خبر.
به این ترتیب بود که جعفرى لنگرودى، دامن همت به کمر زد و بنیان اولین دایرة المعارف حقوقى را از سال ۱۳۳۶ پى نهاد. نهالى که در سال ۱۳۵۸ برآمد و میوه شد. چنانکه او براى دیدن محصول باغ زندگى علمى اش رقعه بر رقعه نهاد و این مرقع شرقى و غربى را فراهم آورد. خودش درباره این ۲۲ سال عمرش مى گوید: «در این مدت از تتبع و تحقیق نیاسودم.» و بالاخره او پس از عمرى دراز توانست رقم گرانبهایى بر فرهنگ ایران زمین بزند که بر جبین شخصیت ایرانى نقشى تازه از وقار مى توان دید.
جعفرى لنگرودى در تمام این سال ها علاوه بر قضاوت و تحقیق از تدریس و تربیت شاگردان بنام غافل نماند و بیش از ۳۰ سال از عمر خود را صرف تدریس و تعلیم نمود.
چنانچه آمد، یکى از مهمترین آثار جعفرى لنگرودى، کتاب ارزشمند «دایرة المعارف حقوقى» است. در این کتاب فقط از حقوق شکلى بحث شده است و آنچه که مورد بررسى قرار گرفته است، ادله اثبات دعوى و امارات و فرض قانونى و اصول عملیه و دعاوى و مسائل ثبتى است. او درباره معیارى که براى تشخیص عناوین راجع به حقوق شکلى به کار برده، مى گوید: «زیر واژه «ثبوت و اثبات» مى توان آن معیار را احساس کرد، در تشریح این واژه، نظر بر آن بود که معیار انتخاب عنوانها براى بررسى در یک دایرة المعارف حقوق شکلى، به دست داده شود.»
او معتقد است: «حقوق شکلى همچنان که در زمینه مسائل حقوق خصوصى به کار مى رود و براى اثبات مسائل حقوقى از آن بهره مى گیرند، در قلمرو مسائل کیفرى نیز مى توان از نوع دیگر حقوق شکلى بهره گرفت.» به همین دلیل هم هست که او پنج جلد تمام را به دادرسى مدنى و ادله اثبات دعاوى مدنى اختصاص داده است.
جعفرى لنگرودى مى گوید: «در قلمرو حقوق شکلى، استدلال، نقش اساسى دارد، به طورى که اگر کسى یک دور این مجلدات را دانسته از نظر بگذراند، در پایان کار، صنعت استدلال حقوقى را فرا خواهد گرفت.»
او که سالیان دراز شاگرد مکتب فلاسفه بوده است، با استمداد از فلسفه و منطق، در پایه گذارى مطالب کتاب دایرة المعارف حقوقى، کوشش فراوان کرده و اساس صنعت استدلال حقوقى را تا آنجا که میسر بوده است، در این ۵ جلد استوار کرده است. خودش مى گوید: «پرده از یک رمز علمى باید برداشت و آن این است که روزى ممکن است صاحبان همت به نوشتن منطق حقوق، اقدام کنند. براى نوشتن چنین منطقى هم از نظر مصالح کار و هم از نظر مثالهاى عملى و عینى، مطالعه مکرر مجلدات کتاب دانشنامه حقوقى ضرورت خواهد داشت.» پیروى از همین اندیشه بود که او را واداشت که به اختصار از ارزش منطق ارسطو در صفحه ۴۱۱ جلد ۵ دایرة المعارف حقوق اش صحبت کند.
کتاب ۵ جلدى دایرة المعارف حقوقى، اولین دایرة المعارف حقوقى ایرانى است. بنابراین، ممکن است دچار برخى لغزش ها نیز شده باشد. چنانچه خود جعفرى لنگرودى مى گوید: «کسى که اولین بار در کشورش دست به نوشتن دایرة المعارف حقوقى یا پزشکى و یا غیره مى زند، دشوارترین کارهاى او انتخاب عنوانهایى است که باید درباره آنها جداگانه تحقیق کند. نوشتن یک کتاب لغت معمولى ازاین جهت، دشوار نیست، زیرا قبلاً به مقدار زیاد، دیگران کتب لغت نوشته اند و عنوانها را گردآورى کرده اند. براى تهیه آن عنوانها و نهادن آنها به طور هجایى، قیچى عامل مؤثر است. اما در اثر حاضر باید مؤلف با حوصله بسیار، عنوانها را براى نخستین بار گرد آورد. در این راه به عنوانهایى بر مى خورد که قبلاً مؤلفان درباره آنها از یک صفحه تا یک جلد کتاب نوشته اند. مثلاً استصحاب، عنوانى است که درباره آن کتابها نوشته اند. پس این عنوان مهار شده از قبل است که از راه نوشتن، کتاب، مسائل آن، به هر صورت و به هر شکل مهار شده و در خدمت خلق ما قرار گرفته است، اما اکثر عنوانهایى که در فهرست عمومى در پایان جلد پنجم مى بیند، عنوانهاى مهار شده نبوده است. یعنى تا این لحظه کسى یک صفحه درباره مسائل مربوط به این عنوانها ننوشته است.»
و اما نظر جعفرى لنگرودى درباره حقوق. او مى گوید: «حقوق باید در خدمت عدالت باشد. اگرچه در میدانهاى آزاد حقوقى به ترجمه بسیارى از متون قوانین، نیاز هست (مانند قوانین تابعیت، بیمه، حقوق بحرى و غیره)، اما تنها این ترجمه ها نمى تواند ما را در راه اجراى عدالت یارى دهد. بناى کاخها و مجسمه ها و تظاهراتى از این دست، هرگز هویت دادگسترى جدید را خلق نمى کند. تلاشهاى علمى گسترده و طولانى صاحبان همت در علوم و عاشقان عدالت مى تواند شناسنامه دادگسترى جدید را به دست دهد.»
جعفرى لنگرودى همواره امیدوار بوده است که عدل و انصاف در این سرزمین بزرگ و فلات گرم و سوزان جارى باشد. چه او معتقد است: «عدل و انصاف، بیشتر از آب رودخانه ها و نهرها و چشمه سارها مى تواند به سرسبزى و خرمى یک کشور کمک نماید و نقش خنده بر لبها و گونه هاى خلق بنشاند.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد