حقوقدانان شاهد

حقوقدانان شاهد

سلام به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم که از وبلاگ خوشتون بیاد.لطفا نظر بدید.
حقوقدانان شاهد

حقوقدانان شاهد

سلام به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم که از وبلاگ خوشتون بیاد.لطفا نظر بدید.

انحلال نکاح- طلاق، فسخ، بذل مدت

*طلاق در لغت به معنی رهایی، ترک کردن و آزاد کردن است، در واقع وقتی مردی همسرش را طلاق می دهد او را ترک کرده و رها می سازد.
طلاق در معنای حقوقی عبارت است از انحلال عقد نکاح دائم با رعایت تشریفات ویژه.

*طلاق در لغت به معنی رهایی، ترک کردن و آزاد کردن است، در واقع وقتی مردی همسرش را طلاق می دهد او را ترک کرده و رها می سازد.
طلاق در معنای حقوقی عبارت است از انحلال عقد نکاح دائم با رعایت تشریفات ویژه.
در زبان فارسی برای طلاق از لغات هشتن و گسیل کردن نیز استفاده شده و در گذشته طلاق نامه را (هشته نامه) یا (حجت طلاق) نیز گفته اند که امروزه دیگر این عبارات متداول نیست.
هر چند طلاق از نظر شرع مباح است ولی خداوند کسی را که موجب جدایی بین زن و شوهر شود، دشمن می شمارد و پیامبر اسلام آن را بدترین مباح می داند.
خداوند در قرآن مجید و در سوره نساء می فرماید: اگر از جدایی میان آن دو بیم دارید پس داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن تعیین کنید، اگر خواهان صلح و آشتی اند خداوند میان آن دو سازگاری خواهد داد، خداوند دانا و آگاه است.
از امام صادق نیز روایت شده که خداوند عزوجل خانه ای را که در آن عروسی باشد دوست دارد و خانه ای را که در آن طلاق باشد دشمن می دارد و هیچ چیز نزد خدای عزوجل از طلاق مبغوض تر نیست.
ملاحظه می شود که خداوند احکام مختلفی را پیرامون طلاق در قرآن کریم بیان و در این آیات تاکید به صلح و سازش و داوری کرده و نهایتا می فرماید چنانچه قصد جدایی از همسرانتان را دارید به شایستگی از آنان جدا شوید نه با جنجال و کینه توزی و عداوت، بنابراین طلاق امر مهمی است و نباید هر گاه مرد اراده کرد بتواند صیغه طلاق را جاری کند، بنابراین قانونگذار تشریفات خاصی را برای آن قرار داده است از جمله جاری شدن طلاق به صیغه طلاق و با حضور و شهادت دو مرد عادل و این امر در اختلافات خانوادگی پس از تلاش برای اصلاح ذات البین و ایجاد زمینه تفاهم بین زوجین و مراجعه به دادگاه خانواده (حتی در صورت توافق) صورت می پذیرد.
انحلال نکاح
عقد نکاح به سه طریق منحل و رابطه زناشویی قطع می شود:
1 -طلاق 2-فسخ 3- بذل مدت
1 - طلاق/شوهر در موارد نامحدود و زن در موارد محدودی که قانون برای او در نظر گرفته می توانند با مراجعه به دادگاه خانواده تقاضای طلاق کنند.
2 - فسخ/وجود بعضی از عیوب در زن یا شوهر موجب انحلال عقد نکاح و قطع رابطه زناشویی می شود بعنوان مثال ناتوانی جنسی در شوهر و یا جزام و زمین گیری در زن می تواند از موارد فسخ از طرف یکی از زوجین باشد.
البته استفاده از این حق برای زن و شوهر در صورتی است که از وجود این عیوب قبل از وقوع عقد مطلع نبوده باشد در غیر این صورت نمی توانند از این حق علیه دیگری استفاده کنند و یا جنون از عوارضی است که اگر زودگذر نباشد هر چند که مستمر و یا ادواری ( به طور دوره ای سالم و بیمار باشد) می تواند از موارد فسخ باشد.
البته ذکر این نکته ضروری است که چنانچه زن پس از وقوع نکاح نیز از جنون همسر خود مطلع شود می تواند از حق فسخ استفاده کند ولی شوهر از این حق محروم است.
اختیار فسخی که قانونا به زن و شوهر داده شده است فوری است. یعنی به محض آنکه یکی از طرفین از عیب طرف دیگر مطلع شد باید از این حق استفاده کند در غیر این صورت حق فسخ او از بین می رود و البته فوریت این حق نیز با توجه به عرف و عادت تعیین می شود.
3- بذل مدت/بذل مدت مختص نکاح منقطع یا غیر دائم (صیغه) است و شوهر می تواند هر وقت که مایل باشد باقیمانده مدت نکاح منقطع را به زوج ببخشد و یا به عبارتی بذل کند.
گاهی عقد نکاح خود به خود و بدون اقدامی از سوی زوجین منحل می شود مانند فوت یکی از زن و شوهر و یا ممکن است پس از عقد نکاح مواردی حادث شود که زن و شوهر به یکدیگر حرام شوند و در نیتجه عقد منحل شود بی آنکه زن و شوهر از حق فسخ استفاده کرده باشند مانند مواردی که زن و شوهر پس از عقد نکاح از اسلام خارج شوند.
تفاوت فسخ نکاح و طلاق
فسخ و نکاح هر چند که از حیث داشتن عده یکسان بوده و تفاوتی با یکدیگر ندارند ولی از جهات بسیاری از احکام با هم متفاوتند که مواردی از آن در ذیل اشاره می شود:
*در طلاق باید صیغه طلاق با تشریفات و بیان خاص ادا شود در صورتی که در فسخ نیازی به آن تشریفات نیست.
*در طلاق شهادت دو مرد عادل ضروری است در حالیکه در فسخ نیازی به آن نیست.
*طلاق چنانچه قبل از انجام زناشویی باشد زن حق مطالبه نصف مهریه خود را دارد در حالیکه در فسخ اصولا به زوجه مهریه ای تعلق نمی گیرد.
ارکان طلاق
برای وقوع هر طلاقی چهار رکن ضروری است: 1- شخص طلاق دهنده (شوهر) 2- شخص طلاق داده شده (زن) 3- صیغه طلاق که عبارت است از بیان آن با عبارت ویژه 4- شهادت دو مرد عادل.
در واقع عبارت مربوط به جاری کردن صیغه طلاق باید به نحوی ادا شود که دو شاهد مرد عادل هم زمان آن را بشنوند و برای هر طلاق باید صیغه جداگانه ای جاری شود و ادای یک صیغه طلاق برای چند مورد هم زمان صحیح نیست.
هر گاه دادگاه به تقاضای زن حکم طلاق را صادر کند و در واقع شوهر را اجبار به طلاق کند چنانچه شوهر حسب اجرای حکم در دفتر طلاق حاضر نشود مراتب از دفتر طلاق به دادگاه اعلام در این صورت نماینده ای از دادگاه به دفترخانه معرفی و به نمایندگی از شوهر صیغه طلاق را بیان می کنند.
شرایط طلاق دهنده
برای جاری شدن صیغه طلاق، طلاق دهنده باید واجد چهار شرط باشد:
1 -بلوغ/طلاق دهنده باید بالغ باشد و رشد جزء شرایط طلاق دهنده نیست بنابراین سفیه می تواند همسرش را طلاق دهد زیرا طلاق از امور مالی نیست که سفیه نتواند آن را به تنهایی انجام دهد و نیاز به اجاره ولی خود داشته باشد.(سفیه کسی است که اقدام او در امور عقلائی نباشد)
2 -عقل/یکی دیگر از شرایط طلاق دهنده عقل است بنابراین دیوانه نمی تواند راسا همسر خود را طلاق داده و صیغه طلاق را جاری کند.
در این مورد سرپرست قانونی او با تصویب دادستان صیغه طلاق را جاری می کند و علت مداخله ولی یا قیم در طلاق دیوانه رعایت مصالح وی است.
3 -قصد/طلاق دهنده باید بر مفهوم عبارتی که برای جاری شدن صیغه طلاق ادا می کنند آگاه باشد.
4 -اختیار/طلاق دهنده باید در اجرای صیغه طلاق آزادی کامل داشته باشد بنابراین بیان صیغه طلاق از روی اجبار، تهدید و اکراه صحیح نیست.
انواع طلاق
صیغه طلاق به دو صورت جاری می شود:1-رجعی 2- بائن
1 -طلاق رجعی
طلاق رجعی، طلاقی است که برای شوهر در مدت عده حق رجوع است این حق جزء اختیارات شوهر است و برای زن چنین حقی در نظر گرفته نشده است حق رجوع را با هیچ قراردادی نمی توان از بین برد و شوهر نیز نمی تواند این حق را از خود ساقط کند.
رجوع مرد به زن تابع تشریفات خاصی نیست و با هر بیان و اقدامی که حکایت از رجوع کند انجام می پذیرد و زن هم به محض رجوع مکلف به انجام وظایف زناشویی است.
2 -طلاق بائن
طلاق بائن که در بین مردم به طلاق خلعی معروف است طلاقی است که در زمان عده برای شوهر حق رجوع نیست.
موارد زیر طلاق بائن است:
1 -طلاقی که قبل از زناشویی واقع شود.
2 -طلاق زن یائسه(یائسه زنی است که به اقتضای سن که معمولا پنجاه سالگی است عادت زنانگی نمی بیند و زمان بارداری او به پایان رسیده است.)
3 -طلاق خلع و مبارات، توضیحا اضافه می کند طلاق خلع طلاقی است که زن به لحاظ کراهت (بیزاری) از شوهرش با بخشیدن مالی به او طلاق می گیرد و طلاق مبارات طلاقی است که این بیزاری دو طرفه باشد ( زن و شوهر از هم بیزار باشند و میلی به ادامه زندگی نداشته باشند.)
4 -سه طلاق( یعنی سومین طلاقی که بعد از سه وصلت پی در پی بوجود آید.) طلاق هایی که از طرف دادگاه خانواده به تقاضای زوجه و بلحاظ عسر و حرج صادر می شود جزء در یک مورد (طلاق زوجه غایب مفقود الاثر) که رجعی است در بقیه موارد بائن است یعنی شوهر حق رجوع ندارد. زیرا رجعی بودن این گونه طلاق ها با فلسفه وجودی دادگاه های خانواده و مفاد ماده 1130 قانون مدنی اصلاحی آبان 1370 منافات دارد.
ماده 1130 قانون مدنی
در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند، چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق کند و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد