شارل دو مونتسکیو
شارل-لوئی دو سکوندا، یا بارون دو مونتسکیو، یکی از متفکران سیاسی فرانسه در عصر روشنگری است. او در سال ۱۶۸۹ در بوردو از شهرهای فرانسه زاده شد. خانوادۀ او همه از نژادگان و اشراف بودند. در رشته حقوق به دانشآموزی پرداخت و در سال ۱۷۰۸ به پیشه دادستانی سرگرم شد و وکیل دادگستری گردید. در سال ۱۷۱۳ پس از مرگ پدرش به عنوان رایزن حقوقی مجلس برگزیده شد.
به پژوهشهای دانشی، تاریخی و حقوقی توجه ویژه داشت و چون از وضع آن زمان کشور خرسند نبود کتابی زیر عنوان نامههای ایرانی بدون نام بردن پدیدآورنده منتشر ساخت و چون مورد توجه واقع گشت به عضویت فرهنگستان فرانسه برگزیده شد (سال ۱۷۲۷). رفته رفته دست از تکاپوی دادستانی کشید و به تدوین اثر نامآور خویش، روان آیینها (روحالقوانین) پرداخت، این کتاب با پذیرش همگانی شگرفی روبرو شد و بعدها نیز از بنمایههای یاد شده در آن برای گرداندن کشورها و دولتها بهره بسیاری گرفته شد. مونتسکیو بر این باور بود که انقلاب و شورش و خونریزی کاری از پیش نمیبرد و آنچه یک جامعه بدان نیازمند است قانون است. میانهروی در سیاست از ویژگیهای برجسته مونتسکیو بود و چون روحانیان «روحالقوانین» او را بیارزش دانستند نوشتاری بر دفاع از کتاب خویش نوشت.
مونتسکیو در سال ۱۷۵۵ پس از مسافرتهای زیاد به کشورهای گوناگون جهان در پاریس درگذشت.
منتسکیو حکومت دموکراسی به سبک باستان را مرجح دانسته و اضمحلال حکومتهای خودکامه را آرزو میکند. دیدگاه سیاسی منتسکیو مجذوب مشروطه سلطنتی به سبک انگلستان است و در عین حال تشکیل حکومت را بر اساس خصوصیتهای ملی تجویز می نماید. تجزیه قوای سه گانه(مجریه- قضائیه- مقننه)، مبین آگاهی وسیع حقوقی-سیاسی و بینش عدالت خواهی منتسکیو است که در قانون اساسی بسیاری از دولتها به تحقق پیوسته است. از آنجائی که انگلستان فاقد یک قانون اساسی مدون بود و مجموعه قوانین موجود در آن کشور به طور پراکنده و ناهمگون وضع شده بود، منتسکیو به عنوان بهترین مرجع برای رده بندی و روشمند نمودن متن قانون اساسی نوین انگلستان انتخاب شد. افسران جوان فرانسوی که در جنگهای استقلال طلبی در کنار آمریکائیها مبارزه کرده بودند پس از بازگشت به فرانسه استبدادی ناقل قانون اساسی بودند که منسکیو در انگلیس تدوین کرده بود. این قانون اساسی مورد قبول آمریکائیان واقع شد و سرانجام در آستانه انقلاب فرانسه به دست فرانسویان رسید.
معروفیت سریع منتسکیو با نوشتن «نامههای ایرانی»(۱) در سال ۱۷۲۱ میلادی به اوج خود رسید. این نامهها مکاتبات دو نفر ایرانی را که در فرانسه به گشت و گذار مشغولند منعکس کرده و نظرات آنها را درمورد فرانسه و به طور کلی اروپا، به سبکی طنزآمیز مطرح می نماید. این کتاب یکی از نمونههای اولیه دیالوگ فرهنگها محسوب میشود. منتسکیو در کتاب «بازنگری علل عظمت و سقوط رم»(۲) که در سال ۱۷۳۴ میلادی منشر کرد، مانند نیکلای ماکیاولی(۳) وسعت مرزهای حکومت را یکی از دلایل سقوط آن بررسی نموده است. منتسکیو با انتشار کتاب «روح القوانین»(۴) در سال ۱۷۴۸ میلادی، علوم سیاسی را در ردیف فرهنگ فلسفی قرار داد. علاوه بر نظرات دوران باستان پیرامون اشکال مختلف حکومت (دموکراسی- سلطنتی- تحمیلی)، به تحقیق و تحلیل در ارتباط با اتکای آنها به طبیعت، به ویژه مرزهای جغرافیائی و شرایط آب و هوا، پرداخته است. هنر وی در تشریح دولت به این مهم باز میگردد که نه تنها به عنوان یک دستگاه سیاسی بلکه در رابطهای تنگاتنگ با خصلتهای اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و اخلاقی آن ملت همچنین ارتباط میان مردمی و ساختار عمومی متأثر از عوامل طبیعی، مورد مداقه قرار داده است. روح القوانین یکی از مهمترین آثار منتسکیو در جنبش روشنگری فرانسه محسوب میشود. این کتاب در تدوین اساسنامه ایالات متحده آمریکا و اساسنامه شورای انقلاب فرانسه در سال ۱۷۹۱میلادی مؤثر بوده است.
از جمله آثار طنز- فلسفی منتسکیو رمان معروف «مقبره گنیده»(۱)، در سال ۱۷۲۵ میلادی و «تاریخ حقیقی»(۲) می باشد. کلمات قصار و جملات برجسته و پندآمیز وی که از نوشتههای پراکنده و دفتری خاطرات گونه باقی مانده است، به نام «اندیشههای ناشناخته»(۳) نیز منتشر شده است.
۱- Le temple de Gnide
۲- Histoire véritable
۳- Pensées et fragments inédits
وی بعدها در اندیشه هایش چنین نوشت: «آنچه باعث شده که من همواره نسبت به خودم عقیدهٔ بدی داشته باشم این است که خیلی کم از امور جمهوری وجود دارد که من حقیقتا استعدادی برای آن در خود ببینم. در شغل ریاست دادگاه باید بگویم که قلبم بسیار پاک بود. خود مسائل را به حد کافی میفهمیدم اما از تشریفات دادگاهی سردر نمیآوردم. مع ذلک خودم را با این گونه امور وفق داده بودم ولی آنچه بیش از همه موجب دلزدگی من میگردید این بود که حیواناتی را میدیدم که همان استعدادی را که من فاقد آن بودم به حد کافی دارا بودند».
برخی از گفته ها و نوشته های او
«آزادی عبارت است از حق انجام هرکاری که قوانین اجازه میدهد و انجام ندادن آنچه قانون منع کردهاست.» روحالقوانین
«آزادی عبارت است از دستزدن بههرکاری که بهوسیله قوانین موضوعهٔ حکومتی که تفکیک قوا در آن بهحقیقت پیوسته است، منع نشده باشد. حکومتی که در آن قانون را هیئت مقننه تدوین، قوه مجریه بصورت مجزا اجرا و قوه قضاییهٔ مستقلی آن را قضاوت میکند.» روحالقوانین
«اگر قدرت قضاوت از قدرت قانونگزاری و اجرایی جدا نباشد، بازهم از آزادی نشانی نخواهد بود.» روحالقوانین
«فقط قدرت است که میتواند جلوی قدرت را بگیرد.» روحالقوانین
«انواع جدیدی از حیوانات در یک چشم بههم زدن بهوجود میآیند، و به عقیده من تعدادی نیز نابود میشوند.» Meine Gedanken - Nr. 91
«بارها مشاهده کردهام که برای کسب موفقیت در این جهان، هوشمند در نهان و دیوانه در عیان باید بود.» Pensées diverses
«برای آنکه نتوان از قدرت سوءاستفاده کرد، باید دستگاهها طوری تنظیم شوند که قدرت، قدرت را متوقف کند.» روحالقوانین
«برق اندیشههای درخشان را در تیمارستانها، که بهفراوانی میدرخشد، باید جستجو کرد.» Meine Gedanken
«پریشان نمودن ِ اوضاع، مستلزم هوشمندی نیست، اما ایجاد نظم و تعادل بهنیروی عقل وابسته است.» Meine Gedanken
«جمهوریها در نتیجه تجمل، و پادشاهی در اثر فقر سقوط میکنند.» روحالقوانین
«عشاق دلباخته معمولأ در سکوت بهسر میبرند.» Meine Gedanken
«فقط انسانهای عالیقدر در جمع همگنان خود خوشحالند.» Meine Gedanken
«من مخالف مراسم پرخرج تشییعجنازه هستم. برای انسان باید هنگام تولد عزاداری کرد نه وقتی که از این دنیا میرود.» نامههای ایرانی
«هنگامیکه در یک شخص یا یک دستگاه حاکم، قدرت تقنین با قدرت اجرایی جمع گردد، دیگر از آزادی اثری نیست، زیرا بیم آن است که همان شهریار یا همان سنا، قوانین خود کامهای وضع کنند و با خودکامگی بهموقع اجرا گذارند.» روحالقوانین