حقوقدانان شاهد

حقوقدانان شاهد

سلام به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم که از وبلاگ خوشتون بیاد.لطفا نظر بدید.
حقوقدانان شاهد

حقوقدانان شاهد

سلام به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم که از وبلاگ خوشتون بیاد.لطفا نظر بدید.

۱۱۰ قاعده فقهی - حقوقی

۱۱۰ قاعده فقهی - حقوقی

یکصدو ده قاعده فقهی -حقوقی

۱-قاعده ائتمان

متن : « الامین لا یضمن » یا « لیس علی الامین الاالیمین »

یعنی: امین ضامن نیست . یا بر امین چیزی جز سوگند لازم نیست .

( القواعد الفقهیه ، ج 2، صص 4 تا 16- ماده 614 و613 قانون مدنی )

2-قاعده اتلاف

متن: « من اتلف مال الغیر فهوله ضامن »

یعنی : هر کس مال دیگری را تلف کند ضامن آن خواهد بود.

( القواعد الفقهیه ،ج2، صص 17 تا 39- ماده 238قانون مدنی

3-احترام مال مسلمان

متن: « حرمه مال المومن کحرمه دمه » ( حد یث نبوی )

یعنی : مال مومن همانند خون وی محترم است .(اصل 46و47 قانون اساسی )

4- قاعده احسان

متن: « ما علی المحسنین من سبی .( سوره توبه/91)

یعنی بر نیکوکاران ایرادی نیست .

(دکتر ابوالحسن محمدی ، قواعد فقه ، ص41 – ماده 306 قانون مدنی – ماده 55 مجازات اسلامی )

5-قاعده ارشاد

متن : « اعلام الجاهل علی العالم واجب

یعنی : اقدام انسان در جهت ضرر خود ، مسقط ضمان است .

( دکتر محمدی، قواعد فقه ، ص235- 1215قانون مدنی )

7-  قاعده اقرار عقلا

متن : « اقرار العقلا علی انفسهم جائز »

یعنی : اقرار انسان عاقل به ضرر خود نافذ است .

(تحریرالجمله ، ج1،ص99 ، ش 64ماده 1275 قانون مدنی – ماده 202 آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 )

8- « الاقرب یمنع الا بعد »

متن: « الزموهم بما الزموا انفسهم

یعنی : به هر آنچه که غیر خودتان ( پیروان مذاهب اسلامی ملتزم هستند ، شما نیز آنان را ملزم کنید .

(توضیح المسائل، بحث قاعده الزام ، آیه الله خوبی )

10- « البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر »

یعنی : آوردن شاهد بر عهده مدعی و سوگند خوردن بر عهده خوانده است .

( القواعد و الفوائد ، ج1، قاعده 154 ، ص 417- ماده  1257 و 1325 قانون مدنی – ماده 197 و 272 قانون آیین دادرسی مدنی )

11- « تصد یق الامین فیما ائتمن علیه »

یعنی : صاحب مال باید قول امینی را که مال را نزد او امانت گذارده بپذ یرد .

12- تعیین

اگر امر دایر بین تعیین و تخییر در انجام وظیفه ای شد، اصل بر حقیقت است .

13- التلف زمن الخیار من مال من لا خیار له .

یعنی : تلف شدن مال در زمان خیار ، از کیسه آن که حق خیار ندارد محسوب می شود .

( القواعد الفقهیه ، ج2 صص 62 تا 84 – ماده 387 قانون مدنی )

15- قاعده حل

متن : کل شی کان مشتبها بین الحلال و الحرام بحمل علی الحلال

یعنی : اگر چیزی مشکوک بین حلال و حرام بود آن را جزء حلال ها محسوب می کنیم .

16- الدین مقدم علی الارث .

یعنی ادای دین ، مقدم بر ارث بردن است .( ماده 868 قانون مدنی ) .

( القواعد الفقهیه ، ج 1 ، ص 240 ماده 740 قانون مدنی )

17الزعیم غارم .( حدیث نبوی)

یعنی : کفیل باید از عهده مورد کفالت بر آید .( القواعد الفقهیه ، ج 1 ص 240 – ماده 740 قانون مدنی )

18 قاعده تسلیط

متن : « الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم .» ( حدیث نبوی )

یعنی : مردمبر جان و مال خویش ، سلطه و اختیار دارند . ( ترمینو لوژی حقوقی ، ص 258 ، ش 2083 – اصل 46 و 47 قانون اساسی )

19- قاعده سوق

یعنی: آنچه در بازار و جامعه مسلمانان عرضه می شود پاک و حلال است مگر خلافش ثابت شود .

20- اصل صحت

متن : « حمل فعل المسلم علی الصحه

یعنی : اعمال شخص مسلمان ،محمول بر صحت و درستی می باشد .( القواعد الفقهیه ، ج 1، ص239)

21 – عدل و انصاف

یعنی : اگر در تعلق مالی به یکی از دو نفر مردد باشیم بین آن دو بالمنصفاته تقسیم می شود .

22- عدم سماع الا انکار بعد الا قرار .

( ماده 1277 قانون مدنی )

23- قاعد ه تبعیت عقد از قصد

متن : « العقود تابعه للقصود

یعنی : عقدها تابع قصدهای متعاقدین است .

( القواعد الفقهیه ، ج 4 ، ص 212 ماده 191 و 194 قانون مدنی )

24- قاعده علی الید

متن : « علی الید ما اخذت حتی تودیه

یعنی : بر صاحب ید است تا آنچه را که گرفته به ذی حقش تحویل دهد .

( القواعد الفقهیه ، ج 4، ص21ماده 308 قانون مدنی )

25 – قاعده غرور

متن: « المغرور یرجع علی من غره

یعنی : فریب خورده به کسی که فریبش داده مراجعه می کند ( تا خسارت بگیرد)

( القواعد الفقهیه ، ج 1، ص225 )

26- قاعده فراش

متن :  «الولد للفراش و للعاهر الحجر .»( حدیث نبوی )

یعنی : فرزند به صاحب فراش ملحق است وزانی باید سنگسار شود .

( القواعد الفقهیه ، ج 4 ص25التهذیب ، ج 8ص 168 – ماده 1158 قانون مدنی )

27 – قاعده قرعه

متن : « لکل امر مشکل قرعه

یعنی : در هر امرغیر قابل حل باید به قرعه متوسل شود .

( ناصر مکارم شیرازی ، القواعد فقهیه ، ج 2 ، ص 155 )

28 – کل رهن فانه غیر مضمون .

یعنی : در عقد رهن نباید شرط ضمان قرارداد .

( ماده 789 قانون مدنی )

29- قاعده لا یضمن

متن :  « کل عقد لا یضمن بصحیحه لا یضمن بفاسده »

یعنی: هر عقدی که صحیحش ضمان آور نباشد فاسدش هم ضمان آور نیست .

30- کل عقد یضمن بصحیحه یضمن بفاسده .

یعنی : هر عقدی که صحیحش ضمان آور باشد فاسدش هم ضمان آور است .

( سبکی ، الا شباه و الانضائر ، ج2، ص 45 )

31- کلما کان له منفعه محلله مقصوده تصح اجاره .

یعنی : هر چیزی که دارای منافع حلال مورد نظر باشد اجاره دادنش درست است .

( ماده 467و 466 قانون مدنی )

32- قاعده لا ضرر

متن :  « لا ضرر و لا ضرار فی الا سلام »

یعنی : حکم ضرری در اسلام وضع نشده است .

( القواعد الفقهیه ،ج 6، صص9، 12، 78- اصل 40و بند 5 اصل 43 قانون اساسی )

33- لا ضمان علی المستعیر .

یعنی : عاریه گیرنده ضامن نیست .( القواعد الفقهیه ، ج 7 ص 5- ماده 640 قانون مدنی )

34- الممنوع شرعا کال ممتنع عقلا .

یعنی : چیزی که شرعاً ممنوع است گویا عقلا هم ممکن نیست . ( تحریر الجمله ، ص 43 )

35- لا مسا محه فی التحد یدات .

یعنی چیزهایی که شرعاً اندازه خاصی دارند ( آب کر ، مقدار سفر ، بلوغ و ...) قابل مسامحه از جهت کم وزیاد شدن نیستند .

36- لا میراث للقلتل .

یعنی : قاتل از ارث مورث ، محروم است . ( ماده 880 قانون مدنی )

37- اصل لزوم

متن : « الاصل فی العقود لزوم

یعنی : اصل در عقدها لزوم آنها است ( مگر خلافش ثابت شود ) ( القواعد الفقهیه ، ج 4 ، ص 163 – ماده 219 قانون مدنی )

38- من احیی ارضا فهی له .

یعنی: هر کس که زمینی را اهیا کند از آن اوست .

( مواد 140، 141،143 قانون مدنی )

39- من استخرج ماء فهی له .

یعنی : هر کس آبی را استخراج کند از آن اوست .( ماده 150 قانون اساسی )

40- من حاز ملک

یعنی :هر کس که حیازت ملکی را نماید مالک آن خواهد شد .( ماده 142و 143 قانون مدنی )

41- قاعده من ملک .

متن : « من ملک شیئاً  ملک الا قراربه

یعنی : هر که مالک چیزی شد می تواند به آن نیز اقرار نماید .

( القواعد الفقهیه ، ج 1 ص 78 )

42- من له الغنم فعلیه العزم .

یعنی : آن که منافع را می برد ، زیان را هم باید تحمل کند . ( التحریر الجمله ، ص 56 )

43- نفی سبیل

یعنی: خداوند هرگز کافران را بر مومنان تسلطی نداده است( نساء /141)

متن :« و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا»

(القواعد الفقهیه ، ج 1 ، ص 157اصول 81، 82، 153، بند 5 اصل 3 وبند 8 اصل 43 قانون اساسی )

44- قاعده نفی عسر و حرج

متن : « و ما جعل علیکم فی الدین من حرج »

( حج / 78) ترجمه : و خداوند در دین کار سنگین و سختی بر شما قرار نداد .

یعنی : هیچ کمکی نباید موجب عسر و حرج مکلف شود.

( دانشنامه حقوقی ، ج 3 ، ص 144 به بعد – ماده 1130 قانون مدنی )

45- وجوب اعلام الجاهل فیما یعطی .

یعنی : اگر کسی چیزی را که خطرناک است به دیگری که جاهل بر آن است بدهد ، باید او را از آن خطر آگاه کند و گرنه ضامن است .46- و جوب التخلیه بین المال و ملکه

یعنی : بایع باید موانع تملک و سلطه مشتری بر مبیع را بر طرف کند .

( ماده 362 قانون مدنی )

47- وجوب دفع الضرر المحتمل

یعنی : دفع ضرر احتمالی واجب است (و نیز دفع افسد به فاسد جایز است )

48- الوقف حسب ما یو قفها اهلها .

یعنی : وقف ها بر اساس آنچه واقفین معین کرده اند عمل می شود .

( مستدرک الوسائل ، ج 2 ، ص 511- ماده 61 قانون مدنی )

49- یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب .

یعنی : هر آنچه که بر اثر خویشاوندی نسبی حرام است ، تر اثر خویشاوندی رضاعی هم حرام خواهد بود .

( وسائل الشعبه ، ج 14، ص 280،- ماده 1046 قانون مدنی )

50- الزرع للزارع و لو کان غاصبا .

یعنی : زراعت و کشت از آن زارع است ولو در زمین غصبی باشد .( ماده 33 قانون مدنی )

51- لا مهرلبغیه .

یعنی : زن زانیه ، مهریه ندارد ( قیاس اولویت و مفهوم مخالف ماده 1099 قانون مدنی )

52- الغاصب یوخذ باشق الاحوال .

یعنی : با غاصب به شدیدترین احکام رفتار می شود .( جواهر الکلام ، کتاب غصب ، ص 10)

53- لا ینسب للساکت قول .

یعنی به شخص سکوت کننده چیزی منسوب نمی شود . ( سبوطی ، الاشباه والنظایر ، صص142 و 143- ماده قانون مدنی )

54-الحاکم ولی الممتنع .

یعنی دادرس بر شخص امتناع کننده از انجام تکالیف ، ولایت دارد .( ماده 237 و 833 قانون مدنی )

55- الجاکم ولی من لا وای له .

یعنی :  دادرس بر کسی که فاقد ولی ات ولایت دارد .

( ماده 1218 قانون مدنی – ماده 266 قانون مجازات اسلامی )

56- الجاکم وارث من لا وارث له .

یعنی : حاکم وارث شخص بدون وارث است . ( ماده 866 قانون مدنی )

57- الغائب علی حجه .

یعنی: شخص غائب در دادرسی حق اقامه دلیل دارد .

( القواعد الفقهیه ، ج 3 ، ص 86- ماده 305به بعد قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1376 )

58- البیعان بالخیار ما لم یفترقا .

( حدیث نبوی )

یعنی : متبایعین تا زمانی که از هم جدا نشده اند حق خیار دارند .

( مجله الا احکام العدلیه ، ماده 4- کاتو زیان، عقود معین ، ص 46 – ماده 397 قانون مدنی )

59- الکتاب کالخطاب .

یعنی: نوشته مثل گفته است .(  القواعد و الفوائد ، ج 1 ص 198-  دانشنامه حقوق ، ج 4 ، ص 422-437 )

60- الحرام لا یحرم الحلال .

یعنی : عمل حرام بعدی ، حلال قبلی را حرام نمی کند (تهذیب الا حکام ، ج 2 ، ص 208 – ماده 1055 قانون مدنی )

61- الحق القدیم لا یبطله شی

یعنی: چیزی نمی تواند حق به وجود آمده قبلی را از بین ببرد . ( ماده 97 قانون مدنی )

62- الحق للمتقدم .

یعنی : اگرکسی ابتدا اقدام به ایجاد حقی نماید نسبت  به آن بر دیگران اولویت دارد .( ماده 142 قانون مدنی )

63- الخراج با لضمان .

یعنی: منافع در مقابل ضامن بودن است .( شرح الجمله ، ج 1، ص 56 و 57 )

64- الساقط لا یعود کما ان المعدوم لا یعود .

یعنی : حق ساقط شده باز نمی گردد همچنان که چیز از بین رفته حیات نمی یابد .

( تحریر الجمله ،  ج 1، صص36 و 38 بند 3 ماده 264 و مواد 289، 290 و 291 قانون مدنی )

65- الصلح جائز بین المسلمین الا صلحاً احل حراماً و حرم حلالاً .

یعنی: عقد صلح بین مسلمانان جایز است مگر صلحی که بخواهد حرامی را حلال کند یا حلالی را حرام نماید .

( القئاعد الفقهیه ، ج 5 ، صص8 و 39 ماده 754 قانون مدنی )

66- الشرط جائز بین المسلمین الا شرطاً احل حراماً او حرم حلالاً .

جایز یعنی : شرط کردن بین مسلمانان است مگر شرطی که حرامی را حلال کند یا حلالی را حرام نماید .

( تحریر الجمله ، صص 75 و 76- ماده 232 قانون مدنی )

67- الشرط الفاسد لیس بمفسد .

یعنی : شرط فاسد عقد را باطل نمی کند .

( القواعد الفقهیه ، ج 4 ، صص 200 ، 217 ، 218 – ماده 232 قانون مدنی )

68- الطلاق بید من اخذ بالساق .

( حدیث نبوی ) یعنی : طلاق به دست کسی است که عقد به دست اوست .( مرد )

( حقوق خانواده ، محقق داماد ، صص136 و 137 – ماده 1133 قانون مدنی )

69- اکل مال به باطل .

متن : یا ایها الذین امنو لا تا کلو اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم...(  نساء /29 )

یعنی : امال یکدیگر را به ناحق نخورید مگر این که بر اساس تجارتی رضایت آمیز باشد .

70- المومنون عند شروطهم . ( حدیث نبوی )

یعنی : مومنان به شرطهایشان پایبندند . ( محقق داماد ، قواعد فقه ، بخش مدنی 2 ، ص 37 )

71- نهی النبی عن الغرور . ( حدیث نبوی )

یعنی معامله غرری ( زیان آوری که نتیجه آن نامعلوم است ) باطل است .

( دکتر محمدی ، مبانی استنباط حقوق اسلامی ، ص 94)

72- اوفوا بالعقود . ( متنده /1 )

یعنی : به پیمانها و قراردادهای خود وفا کنید . ( ماده 10 قانون مدنی )

قواعد کیفری

73- لا تقیه فی الدما ء .

یعنی : جایی که پای جان در میان است تقیه جایز نیست .

( وسائل الشعبه ، ج 11 ، ص 483- مکاسب ، ج 4 ، ص 356 )

74- عمد الصبی بمنزله الخطا-

یعنی : فعل عمدی کودک همانند فعل خطایی محسوب می شود .

( القواعد  و الفوائد ، ج 1، ص 223 )

75- لا کفاله فی الحد . ( حدیث نبوی )

یعنی : شفاعت کردن و درخواست به تأخیر انداختن ، در حدود جایز نیست .

( ترمینو لوژی حقوق ، ش 4508 )

76- قاعده جب .

متن : الاسلام یجب ما قبله . ( حدیث نبوی )

یعنی : مسلمان شدن ، گناهان پیش از آن را پاک می کند .

( القواعد الفقهیه ، ج 1 ، صص36،39 ، 46- اصا 169 قانون اساسی – ماده 11 قانون مجازات اسلامی – ماده 4 قانون مدنی )

77- اقامه الحدود الی من الیه الحکم .

یعنی : اجرای حدود و مجازلت ها به دست حاکم است . ( اصل 36 قانون اساسی )

78- الامتناع با لا ختیار لا ینا فی الاختیار .

یعنی : از روی اختیار و قدرت اگر باعث  تحقق  چیزی  شویم ، موجب نمی شود که فاعل را مسلوب الاختیار تلقی کرد .

( دائره المعارف حقوق ، ج 5 ، ص 50، - ماده 53 قانون مجازات اسلامی )

79- قاعده درا .

متن : الحدود تدرا بالشبهات .

یعنی : اجرای حدود با حصول شبهه متوقف می شود .

( الا شباه و النظائر ، صص122 و 123- مواد66  و67 قانون مجازات اسلامی )

80- دم المسلم لا یذهب هدرا .

یعنی : خون مسلمان نباید پایمال شود . ( مواد 312 و313 قانون مجازات اسلامی )

81- الضرورات تتقدر تقدرها .

یعنی : در موارد ضروری باید به حداقل اکتفا کرد . ( ماده 55 قانون مجازات اسلامی )

82- الضرورات تبیح المحظورات . ( حقوق رم legemetnacessitas non bab  )

یعنی : ضرورتها باعث مباح شدن امور ممنوعه می شود .

( سوره مائده /3-سبوطی ، الشباه و النظایر ، ص60- ماده 55 قانون مجازات اسلامی )

83- قاعده ارش .

متن :کل جنایه لا مقدر لها ففیها ارش .

یعنی :بر هر جنایتی که دیه اش معین نشده ، ارش تعلق می گیرد .

( ماده 367 قانون مجازات اسلامی )

84- کل عضو تقتص منه مع وجوده توخذ الدیه مع فقده .

یعنی : هر عضوی که موجود است باید قصاص شود و در صورت فقدان ، به جایش دیه گرفته می شود .

( ماده 293 قانون مجازات اسلامی )

85- قاعده اضطرار

متن : کل محرم اضطر ، الیه فهو حلال .

یعنی : در حال اضطرار ،هر حرامی حلال می شود .( ماده 55 قانون مجازات اسلامی )

86- کل من لم یباشر بالقتل لم یقتص منه

یعنی: هر فردی که مباشر قتل نباشد قصاص نمی شود.  ( تبصره 1 ماده 269 و ماده 207 قانون مجازات اسلامی )

87- لا دیه لمن قتله الحد

یعنی: دیه به کسی که بر اثر اجرای حد کشته شده باشد ، تعلق نمی گیرد. ( ملاک ماده 332 قانون مجازات اسلامی )

88- لا ربا الا فیما یکال او یزون

یعنی: ربا جز در اموال مکیل و موزون جاری نیست  .( ماده 595 قانون مجازات اسلامی )

قواعد اصولی و مشترک

89- قاعده اذن .

متن : الاذن فی الشیئی اذن فی لوازمه .

یعنی : اذن دادن در چیزی ،اذن در لوازم آن نیز هست .

( القواعد و الفوائد ،ج 2، ص70، قاعده 167 )

90- قاعده اشتراک

متن : همه مسلمانان  در همه عصرها و زمانها نسبت به تکلیف شرعیه بکسانند .

91- قاعده تساقط

متن: اگر دو دلیل با هم معارض بودند هر دو از درجه اعتبار ساقطند.

92- و ان الظن لا یغنی عن الحق شیئا ً ( سوره نجم /28)

یعنی: وگمان ، هیچ گاهچیزی از حق را بر ما روشن نمی سازد.

93- الولد یلحق باشرف الوالدین

یعنی: فرزند به والد شریف تر (مسلمان) تعلق می گیرد.( از حیث مسلمان بودن )

94- عدل و انصاف

متن: اگر در تعلق مالی به یکی از دو نفر مردد باشیم بین آن دو بالمناصفه تقسیم می گردد

95- فحوا

رعایت مفهوم موافق در جمله یا دستور و سرایت دادن حکم از فرد ضعیف به فرد قوی.

مثل آیه ( لا تقل لهمااف ) که به طریق اولی ، ضربو شتم والدین را هم نهی می کند .

96- مقدمه واجب ، واجب است ولی مقدمه حرام ، حرام نیست مگر موصل به حرام باشد.

97- قاعده تلازم

متن: کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کاما حکم به الشرع حکم به العقل

یعنی: بر هر چه که عقل حکم کند ، و بر هر چه که شرع حکم می کند ، عقل هم حکم می نماید .

98- الممنوع شرعا کالممتنع عقلا

یعنی: چیزی که شرعاً ممنوع است گویا عقلاً هم قابل انجام نیست. ( تحریر الجمله ، ص 34)

99- اجتهاد در مقابل نص جایز نیست. ( تحریر الجمله ، ج 1، ص21- اصل 167 قانون اساسی )

100-المیسور لا یسقط بالمعسور

یعنی: کار قابل انجام دادن به واسطه حدوث کار غیر ممکن ، از گردن ساقط نمی شود .(القواعد الفقهیه ج4، ص 121)

101- اعمال الکلام اولی من اهماله

برای کلام و عبارت به کار رفته ، معنی و مفهوم قایل شدن ، بهتر از بیهوده پنداشتن آن است.

102- الاصل دلیل حیث لا دلیل

اصل در جایی قابل استناد است که دلیل قانونی موجود نباشد .

( عوائد الایام ، ص 73- مواد 197و 198 قانون آیین دادرسی مدنی )

103- المطلق ینصرف الی فرد شائع

معنی و مفهوم موضوع مطلق ، به فرد شایع و رایج آن منصرف است .

104- قبح تأخر بیان در وقت حاجت

بیان نکردن مراد ومقصود در موقع نیاز بدان ناپسند است ،ولی سکوت در وقت بیان خود نوعی بیان است .

105- ما من عام الاو قد خص

هیچ عامی نیست که تخصیص نخورده باشد .

106- وصف به موصوفنزدیک تر بر می گردد.

اگر چند موصوف با یک وصف بیان شده باشند آن وصف ، متعلق به موصوف آخر خواهد بود .

107- مورد ، مخصص نیست .

اگر چیزی برای مورد خاصی ذکر شده باشد ، دلیل بر آن نیست که فقط به آن مورد خاص اعلق دارد.

108 - الاجتهاد لا ینقض بمثله

اجتهاد را اجتهاد دیگر نقض نمی کند . ( الاشبا ه و النظایر ، ص 41- تحریر الجماه ، ج 1 ، ص22 )

109- اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال

اگر احتمال به جایی وارد شود استدلال فایده ای ندارد. ( دکتر محمدی ، قواعد فقه ، ص 161 )

110- اذا زال المانع عادالممنوع

اگرمانع بر طرف شود موضوع منع شده به جای خود بر می گردد. ( دانشنامه  حقوقی ، ج 4 ، صص432-437 )

نظرات 1 + ارسال نظر

خسته نباشید برادر! ثواب داره وبتو به روز کنی ها!

سلامت باشید برادر!!!!به روی چشم حتما حتما حتما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد